می خواهم برای شما قصه ای بگویم ؛ قصه ای کهن و قدیمی ؛قصه ای تلخ ، قصه ای پر ازغم و درد و رنج ؛قصه ای فراموش شده که بایس بیاد
آورد، قصه ای برای احترام به آنهایی که خانه و سرزمین خود را از دست دادند و با زور و تزویر مجبور به ترک آنها شدند، قصه ای برای آنهایی که برای دفاع از سرزمین خودشان جنگیدند و کشته شدند، قصه ای برای اینکه بی عدالتی و زورگویی و چپاول و غارت فراموش نشود
قصه ای از خانه سوزیها و خونریزیها ، فرهنگ سوزی و فرهنگ شویی ایرانی
قصه ای از اتفاق ها ؛ اتفاق هایی که اگر در این قرن می افتاد مانند داستان اسراییل و فلسطینی ها میشد مانند داستان ارامنه و ترکها میشد ولی در زمانهای پیشتر نه روزنامه ای بود و نه رادیو ، نه تلویزیون بود و نه اینترنت ولی نبایس این قصه را فراموش کرد.
این قصه قصه سرزمین جدا شده از ایران یعنی خوارزم است.
قصه خوارزم چدا شده از ایران
خوارزم را کنون ترکمنستان و کشور می نامند . این کشور تا سال ۱۹۹۱ با نام جمهوری شورایی ترکمنستان یکی از جمهوریهای تشکیل دهندهٔ اتحاد شوروی بود.
۸۰٪ درصد مساحت ترکمنستان را صحرای قرهقوم تشکیل میدهد که دارای آب و هوای خشک است. ولی ناحیه رشته کوه کپه داغ در جنوب کشور و نزدیکی مرز ایران آب و هوای مناسبی دارد و عشق آباد و سایر شهرهای مهم در این ناحیه هستند. ترکمنستان دارای منابع بزرگ گاز است که آن را به کشورهای مختلف از جمله ایران صادر میکند. رشد اقتصادی این کشور در سال ۲۰۰۷ براساس آمار صندوق بینالمللی پول حدود ۱۱٫۵٪ بودهاست که آن را یازدهمین کشور دارای رشد اقتصادی سریع میسازد.
بیشتر جمعیت ترکمنستان در جنوب و باختر کشور (کناره دریای خزر) زندگی میکنند.
حال نگاهی به تاریخ این سرزمین بیاندازیم
از ویکی پدیا
تاریخ
ترکمنستان در ادوار مختلف منطقه استراتژیک و مهمی برای حکومتهای منطقه بودهاست. این کشور در زمان هخامنشیان از ساتراپهای خوارزم، پارت و مارگیانا(مرو) تشکیل میشدهاست.
در قرن چهارم قبل از میلاد اسکندر مقدونی آسیای مرکزی را فتح نمود و جاده ابریشم را بنیان نهاد و به این منطقه رونق اقتصادی و فرهنگی بخشی و اهمیت این منطقه را دوچندان نمود. و هشتاد سال بعد در شهر نساء پادشاهی اشکانیان پایه گذاری شد. و پس از اشکانیان و با روی کار آمدن ساسانیان نساء اهمیت خود را از دست نداده و از شهرههای مهم آن دوران بود
نقشه ایران در عهد ساسانی
قرن هفتم میلادی با گسترش اسلام در آسیای مرکزی این منطقه بوسیله اعراب فتح و جزو ممالک اسلامی گردید. و در سالهای با نقل مکان کردن مامون به شهر مرو این شهر به عنوان پایتخت خراسان بزرگ شناخته شد.
در اواسط قرن یازدهم میلادی سلسله سلجوقیان امپراطوری خود را در ترکمنستان کنونی تشکیل و بزودی از شرق تا چین و غرب تا دریای مدیترانه گسترش یافت و این شکوفایی و قدرت تا قرن دوازدهم ادامه داشت و با حمله چنگیزخان مغول استقلال امپراطوری سلجوقیان سرنگون گردید
.
مجید بهرام بیگی : این نشن دهنده این مطلب است که هزار و صد سال این سرزمین سرزمینی ایرانی بوده است
پس از حمله مغول این سرزمین مورد تا قرن هیجدهم و نوزدهم میلادی مورد کشمکش حکومتهای ایران، خانات خیوه و خانات بخارا و همین طور افغانستان بوده که جنگهای زیاد موجب ویرانی و فرار بسیاری از مردم، دانشمندان و ادبا به سایر مناطق و کشورهای همجوار گردیدهاست. جنگهای صفویان با ازبکان که بر خوارزم و بخارا در حکومت میکردند در این منطقه رخ داد و موحب نابودی راههای تجاری و در نتیجه عقبماندگی منطقه و اهالی آن شد و همچنین زمینه نفوذ تدریجی روسها را در امتداد سواحل دریای خزر فراهم آورد. روش زندگی اهالی به صورت کوچنشینی و دامداری بود و در برخی مناطق باغات انگور، صیفیکاری و کشاورزی دیمی و گاه آبی، شکار با بازهای شکاری و ماهیگیری بود و از قرن دوازدهم تجارت آنها با روسها گسترش یافت.
جنگ شاه اسماعیل علیه شیبک خان حاکم خیوه و تصرف مرو به دست صفویان در ۹۱۶ ه. ق، هجوم امیر بخارا در سال ۱۰۲۷ ه. ق برای تصرف مرو، جنگ سپاه ایران و بخارا در مرغاب در سال ۱۰۴۰، شورش ترکمنهای ناحیه تجن علیه حاکم خراسان در ۱۱۴۴ ه. ق از جنگهای مهم این دوران بود. در زمان حکومت شیر غازی خان بر خیوه ترکمنهای کنار دریای خزر به او خراج پرداخته و ترکمنهای سواحل اترک و دامنههای کوپتداغ هم به دولت صفوی خراج میدادند. پس از سقوط صفویه ترکمنها تا جلگه گرگان را به تصرف خود درآوردند اما شیر غازی خان با سپاهیان ازبک خود ترکمنهای کپهداغ، اترک و مرو را تحت تسلط خود درآورده و برای غارت ترکمنهای جنوب اترک نیز با نادرشاه متحد شد.
مجید بهرام بیگی : این جنگها نشان دهنده این مطلب است که ایرانیها هرگز این سرزمین رها نکرده و آن را از خود میدانستند و مطلب جالب دیگر این است که تجاوزگران حتی به خودی های خود هم رحم نمی کردند جه برسد به ایرانیها که خونشان برای آنها ارزشی نداشت
در سال ۱۱۲۷ ه. ق هم پطر اول تزار روسیه تاسیسات نظامی در سواحل خزر برپا کرد که به درگیری روسها و حکومت خیوه منجر شد. نادرشاه پس از رسیدن به سلطنت جنگهایی را برای تصرف و خراجگیری از این منطقه آغاز کرد و موفق به شکست سپاه خیوه و قتل ایلبارس خان حاکم خیوه و سرنگونی حکومت خوارزم شد اما حکومت نادر چند سال بیشتر به طول نکشید و سران ازبک مجددا حکومت خوارزم را بر عهده گرفتند. پس از آن جنگهای خونینی بین ایلات ترکمن که با قاجار و مازندرانیها علیه نادر رخ داد اما علیقلی خان خواهرزاده نادر آنها را سرکوب و مرو را فتح کرد.
در دوران قاجار نیز یورش آقامحمدخان به ترکمنهای سوین خان در شمال گرگان، قیام خواجه یوسف کاشغری که خود را سلطان ترکستان مینامید در منطقه استرآباد و گرگانرود علیه حکومت فتحعحلیشاه، حمله آتانیاز حاکم خیوه به کمک طوایف ترکمن به سوی مشهد و سرخس در سال ۱۲۳۹ ه. ق، شورش قیات خان رهبر ترکمنهای یموت جعفربای در ناحیه کمشتپه علیه حکومت ایران در سال ۱۲۴۲، و جنگ مرو در سالهای ۸-۱۲۷۶ میان سپاه محمدشاه قاجار و ایلات ترکمن از مهمترین منازعات نظاامی این دوران است.
در سال ۱۸۹۴ حکومت تزار روسیه عملا کنترل این منطقه بدست گرفته و به امپراطوری خود ضمیمه کرد
نقشه ایران در سال 1808 میلادی
مجید بهرام بیگی : این نشان دهنده این مطلب است که تا سال 1894 یعنی دو قرن پیش این سرزمین از خاطر ایرانیها فراموش نشده بود تا اینکه روسها به میدان آمدند
در سال ۱۹۱۷ با ناآرامیهای سیاسی در روسیه،جمهوری سوسیالیستی ترکمنستان در سال ۱۹۲۴ با مرزهای کنونی اعلام و دولت تشکیل گردید.
در هنگام فروپاشی شوروی تنها کشور آسیایی که علاقهای به جدا شدن از شوروی را نداشت ترکمنستان بود زیرا سیستم اقتصادی ترکمنستان شدیدا وابسته به شوروی بود. ولی بلاخره در ۲۷ اکتبر ۱۹۹۱ از اتحادیه جماهیر شوروی جدا و در ۲۵ دسامبر همان سال در سازمان ملل متحد به رسمیت شناخته شد.
مجید بهرام بیگی : این نشان دهنده این مطلب است که این منطقه واقعاً استقلالی از خود نداشته و همیشه از مناطق یک کشور دیگر بوده است
در سال ۱۹۹۱ ترکمنستان بعنوان عضو شورای کشورهای مستقل مشترک المنافع درسازمان ملل متحد درمی آید و لی در سال ۲۰۰۵ خود را به عنوان عضو وابسته کاهش داده که دلیل آن بنا به گفته رئیس جمهور وقت صفرمراد نیازف سیاست بی طرفی دائم کشورش بودهاست.
ترکمنستان دارای ۵ استان است:
1. آخال
2. بلخان
3. داشاغوز
4. لباب
5. مرو
حال به مطلبی را که در قسمت زبان انگلیسی در ویکیپدیا در باره مردم و نژاد واقعی آنها میباشد بخوانید ترجمه
Genetic evidence
A Turkmen man of Afghanistan in traditional clothes, around 1905–1915.
Genetic studies on mitochondrial DNA (mtDNA) restriction polymorphism confirmed that Turkmen were characterized by the presence of local Iranian mtDNA lineages, similar to the Eastern Iranian populations, but high male Mongoloid genetic component observed in Turkmens and Eastern Iranian populations with the frequencies of about 20%. Phenotype diversity can be discerned amongst the Turkmen, who exhibit full continuum between northern Mongoloid and Mediterranean Caucasoid physical types. This most likely indicates an ancestral combination of Iranian groups and Mongol that the modern Turkmen have inherited and which appears to correspond to the historical record which indicates that various Iranian tribes existed in the region prior to the migration of Turkic tribes who are believed to have merged with the local population and imparted their language and created something of a hybrid Turko-Iranian culture
با تحقیقات ژنتیکی که در ترکمنستان انجام شده شواهدی پیدا شده که ژنهای ایرانی در مردم ترکمنستان وجود دارد و این خود دلیل دیگری است که ترکمنها با ایرانیها آمیزش داشته و آنها را به اینکه در سرزمین خود هستند قبول کرده بودند
===================================================
ترک زبان ها در ترکمنستان عکس های رجال فرهنگی ما مانند ابوریحان بیرونی بر روی اسکناسهای و تمبرخود چاپ می کنند تا آنها را ترکمن بنامند حال اینکه همه دنیا میداند اینها ایرانی نژاد هستندهمانند زرتشت پیامبر باستان و دانشمندانی همچون ابن سینا، ابوریحان بیرونی و خوارزمی
چرا به این کار بد یعنی دزدی فرهنگی دست میزنید ؟ آیا ما ایرانیها چنین کاری را با رجال فرهنگ شما ترک زبانها می کنیم ؟؟
دوستان عرب شما نیز بهتر از شماها نیستند
به ایران بارها و بارها حمله کردند قتل عامها کردند و کتابخانه ها سوزانیدند و در ایران قرنها جا گرفتند و حال رجال فرهنگی ایرانیان آن زمان را مانند رازی را عرب می نامند ؟
حال سوال من از آنها این است ؟
اگر یک فرانسوی به انگلیسی کتابی نوشت میشود انگلیسی ؟
اگر یک ترک به ارمنی کتابی نوشت میشود ارمنی ؟
حال اگر یک ایرانی کتابی به عربی یا ترکی بنویسد میشود عرب یا ترک ؟؟
خیر دروغ می گویید و ما هم میدانیم دروغ می گویید و به ایران حسادت می کنید
دوست را با کردارش میتوان شناخت
شما را به خواندن مطالبی در باره ترکمنستان به زبانهای انگلیسی و فرانسه و آلمانی تشویق می کنم که دیگر هیچ شکی برایتان نماند که این سرزمین خوارزم و سرزمینی ایرانی است
خوب به این مطلب بیاندیشیم
آیا این منطقه میتوانست به ترکمنها تعلق داشته باشد ؟ خیر
زیرا که اجداد ترکمنها به این منطقه تعلق نداشتند و ازحوالی چین به این منطقه
هجوم آوردند و این سرزمینها را تصرف کردند
آیا این منطقه میتوانست به روسها تعلق داشته باشد ؟ خیر
زیرا که روسها هم به این منطقه هجوم آوردند و هیچ فرهنگ مشترک نیز با مردم این منطقه نداشتند
تنها ایران می ماند که همیشه از لحاظ تاریخی و فرهنگی در این منطقه بوده و آنرا از خود می داند
تنها با نگاهی به نامها و دین و مراکز توریستی و قدیمی و رسم و رسوها به ما میرساند که این سرزمین یعنی خوارزم سرزمینی ایرانی است
حال با دریافتن اینکه این سرزمین ایرانی است چه کار بایس کرد ؟ چه سیاستی را بایس در پیش گرفت ؟
نخست بایس مردم ایران و خصوصإ مردم خود خوارزم (ترکمنستان) را با تاریخ واقعی و صاحبان اصلی این سرزمین ایرانی آشنا و آگاه کرد و نگذاشت ابرهای دروغ و ریا و تزویر خورسید حقیقت را بپوشاند و این بایس در مدارس ایران آغاز شود
دوم دولت ایران وظیفه دارد که روابط فرهنگی و اقتصادی و سیاسی خود را با این سرزمین اجدادی ایرانیان یعنی خوارزم (ترکمنستان) تشدید کند و این سرزمین در روابط خود از اولویت برخوردار باشد مانندی آنچه که بود یعنی استانی از ایران
سوم دولت ایران بایس همیشه تأکید کند که این سرزمین را با پذیرش قانون اساسی ایران با آغوش باز خواهد پذیرفت
چهارم دولت ایران بایس به مردم خوارزم (ترکمنستان) آگاهی دهد که هرقومی میتواند زبان خود را یاد بگیرد وبا آداب و رسوم خود نیز در آزادی وآرامش زندگی کند و ما خشونت ها و زورگویی ها و کارهایی را که با اجداد ما شد تکرار نخواهیم کرد
پنجم دولت ایران بایس به مردم این سرزمین بگوید و بشناسد که تنها اتحادی قوی با ایران همه را از خطرها حفظ خواهد کرد و هیچ کشوری جز ایران با دین مشترک و تاریخ و فرهنگ به هم پیوسته و هشتاد میلیونی نمی تواند پشتیبان بهتری برای آنها باشد
مجید بهرام بیگی
آگوست 2012