سفال پزی
ما مسلمان هستیم ولی عرب و ترک نیستیم ؛ ما متمدن هستیم ولی آمریکایی وفرانسوی و انگلیسی نیستیم
مجید بهرام بیگی
سفالگري (كباره پزي) در ميبد
سفالگري درميبد به علت وفور موادخام وخاك مستعد به ظهور رسيده است. قديميترين نشانه هاي سفال ميبد همانا تكه هايي ازسفال است كه درجرزهاي قطور"نارين قلعه"،گاهي بدست ميآيد.حتي درلاي خشتهاي بزرگ قلعه كه ازروزگار ساساني و ابعاد آن50 در 50
وقطر آن 10 تا15 سانت يابيشتراست،ميتوان خرده سفالهاي رنگي را ديد
.
در گذشته كارگاههاي سفال سازان متفرق و دورازهم بود ودامنه آن تا محله مركزي ميبد(بشنيغان) ميرسيد. چندي پيش كه مردم به مرمت مسجد بشنيغان پرداختند به آثار كوره سفال برخوردند. كوره اي در عمق چند متري زمين قرار داشت
حدود 40 سال پيش در زمان ايجاد مركز بهداشت ميبد، كوره هاي سفال سازي درون دروازه بود اما ازآن زمان به بعد براي رعايت مسائل بهداشتي بالاجبار كارگاهها به بيرون دروازه و به جايي كه اكنون به كرخانه معروف است منتقل شد
كارگاهها هركدام زيربناي يكصد تا يك هزار متر مربع دارد. سفالگران علاوه برآنكه مشتركااز خاك رس اين منطقه استفاده ميكردند، از جوي آبي كه ازسطح زمين تا پاياب آن چند پله ميخورد نيز، بهره ميبردند
آنچه از تاريخ چند دهه پيش سفالسازي گفتني است اينست كه بين سالهاي 1340-1320 انبوه كارگران واحدي از سفالسازي ميبد - كه بر خلاف ديگر سفالگران بجاي خاك رس منحصراازسنگ سيليس استفاده ميبردند- بعلت محيط غيربهداشتي كارگاهها ومتصاعد شدن گردوغبار سنگ و شيشه درفضاي بسته به بيماري سل مبتلا ميشدند ويكي پس از ديگري ميمردند
در سال 1320 مزد معمول كارگران كاش ساز ميبد به دو ريال ميرسيد و در همان زمان كه مزد كارگراني كه در ديگر بخشهاي توليدي اشتغال داشتند، نصف اين مبلغ بوده است. علت اين امرآن بوده كه كاركردن درچنين كارگاههايي كاري "شاق" و به قول اهالي "شلاقي "به شمار ميآمده است
اساتيد گذشته اين صنعت بيشتر و عميقتر از نسل كنوني بكار خود و نقش ترسيمي آن توجه نشان ميدادند. يكي از سفالگران در ضمن صحبت خود ميگفت : پدرم نسبت به درستي نقشهاي ترسيمي حساسيت داشت. بايد سعي ميكرديم نقشي كه برروي سفال ميكشيم منظم ومتناسب باشد. اگر تناسب در ترسيم اجزاء حيواني مانند كبوتر رعايت نميشد با عكس العمل تندوخشم آلود پدر مواجه ميشديم
هريك از استادان اين فن علامتي عليحده و مخصوص به خود درجايي از سفال خويش رسم ميكردند( و ميكنند) و هركس سوادي داشت نام خود را برروي سفال مينوشت (و تا حدودي مينويسند) تا اگر سفال عيب و ايرادي ،چه از نظر شكل وچه ازنظر رنگ و نقش ولعاب ميداشت مسئوليت عرفي آن متوجه سازنده اش باشد، به خاطر همين موضوع نهايت سعي و دقت استادكاران براين بود كه كيفيت كار خود را بالا ببرند
در ميبد سفال به 2 صورت كلي توليد ميشود: 1- سفالي كه ماده اصلي آن گل رس است 2- سفالي كه ماده اصلي آن خاكي است موسوم به خاك سفيد كه تركيبي از "كوارتز" ،"كائولن" و"سيليس"ميباشد.
سفال نوع اول خود دو گونه است: سفيدوار، رنگينه وار. سفيدوار نوعي سفال ساده بدون رنگ است. كوزه و گلدان از اين دست سفالند. رنگينه وار، آنگونه كه از نام آن مشخص است سفالي است رنگين. خمره هاي كوچك و بزرگ از اين نوعند. همانگونه كه گفته شدنوع ديگري از سفال در ميبد توليد ميشود كه ما بدان "كاشي" يا "ناني"(مخفف ناييني) ميگوييم
.
مراحل تهيه نوع اول
در حال حاضر خاكهاي پيرامون كارگاهها چسبندگي لازم را ندارند و براي سفالسازي مناسب ومساعد نيست. سفالگران خاك رس رااز مسافتي دورتر ميآورند. قبل از هرچيز كلوخهاي آنرا ميكوبند تا بهتر و سريعتر آب جذب كند. پس ازآنكه گل به طور نسبي آماده شد، ساعتي صرف ورزاندن آن ميكنند. گل ورزيده راميتوان 5الي 10روز و در مواردي 15روز نگهداشت وآنرا بكار برد. در گذشته براي آنكه گلها خشك نشود برروي آن گوني نمناك ميكشيدند. اكنون به جاي گوني ازپلاستيك استفاده ميشود. بعدازاينكه گل آماده شد "چانه چانه" ميكنند. چانه ها راجداگانه يكي پس ازديگري بر روي سنگ مسطحي مانند سنگ آسياب ورز ميدهند. دستگاه سفالسازي از يك سطح چوبين ودايره مانند با محوري عمودي شكل تركيب يافته است. در گذشته كوزه گران با اشاره و ضربات خفيف پا، سطح دايره مانند و به تبع آن محور عمودي شكل را به حركت در ميآوردند. پس از آنكه چانه گل را برروي محورمزبور ميگذاشتند با حركات مداوم ومناسب پنجه دست ،آنرا بصورت موردنظر شكل ميدهند. هم اكنون وظيفه گرداندن سطح مذكور و محور به عهده نيروي برق است
.
پس از آنكه سفالگر چانههاي گل را با كمك گيري از دستگاه به شكل دلخواه درآورد، آنها را در آفتاب ميگذارد كه خشك شود. پس از آنكه اندكي سفالينه ها خشك شد، اگر جزء سفيدواره ها باشد، نقشي بر آن ميزنند كه غالبا نقشي است موسوم به سوزني. در غير اين صورت بر ظروف خشك شده لعاب از پيش آماده ميكشند. در اين موقع سفال براي پخته شدن آماده است. ظروف به ترتيبي خاص ، مطبق ، در كوره چيده ميشود تا سفال خام بطور يكنواخت حرارت لازم را ببيند.
مراحل تهيه محصولات كاشي
ماده اصلي اين صنعت خاك سفيد است كه سفالگران بدان سنگ سيليس ميگويند. اكنون سنگ مورداحتياج كارگاهها عمدتااز قزوين تامين ميشود. سنگ سيليس را توسط دستگاهي بنام"والمير" ميسايند. براي جلوگيري ازترك خوردگي سفال مقداري گرد شيشه نيزبه خاك سيليس اضافه ميشود. اينگونه سفال را دو مرتبه در كوره ميبرند. يكبار هفت ساعت حرارتش ميدهند تانيم خام شود. پس ازآنكه حرارت كوره رفته رفته فروكش كرد، ظروف را بيرون ميآورند وبعداز سردشدن سفالينه ها برروي آن نقش ميزنند
.
براي رنگ آميزي سفال در ميبد از شيوه "زيررنگي" استفاده ميشود. پس از رنگ آمزي نوبت لعاب دادن ميرسد. لعاب هردوگونه سفال از شيشه تهيه ميشود. پس از خرد كردن و ساياندن شيشه مقداري آب و كتيراوگهگاه براده هاي مس بدان اضافه ميكنند. محلول را بصورت دوغ مانند درآورده و مورد استفاده قرار ميدهند. كار لعاب دادن كه تمام شد، مجددا سفالينه ها را در كوره ميچينند.اين مرتبه ميبايد 12 ساعت حرارت داده شود تاسفال براي عرضه آماده شود.
رنگها و نقشها
در گذشته تهيه رنگ كار بسيار سخت و زمانبري بوده است. سابقااگرسفالگران احتياج به رنگ سياه داشتند، آنرا از كوهي موسوم به سياه قلم ميآوردند. سفالگران"كرياب" (كربنات سديم) و "سنگ چخماق" رنگي كه متمايل به سبز است بدست ميآوردند.
كوره اي كه اين دو ماده را ذوب ميكرده از 3 طبقه شكل گرفته است. وسط هر طبق سوراخي به منظور انتقال مواد به طبقه پايينتر تعبيه گشته است. تركيب فوق به مدت 4 تا 5 ساعت در طبقه سوم كوره و به همين مدت درطبقه دوم حرارت ميديده است. شدت حرارت طبقه سوم كمتر از طبقه دوم و طبقه دوم كمتر از طبقه اول بوده است. در طبقاه اول حرارت بسيار شديد است تاآنجا كه تركيب بصورت مذاب درمي آيد. گاهي اوقات اين كوره بمدت 10 شبانه روز روشن بوده است
بطور متوسط، شبانه روزي نزديك به يك تن رنگ توليد ميشود كه اين مقدار نياز 3 ماهه فصل سفالگران را برآورده ميكند. كلا استفاده ازكوره بين سفالگران نوبتي و مشترك است. هركدام كه بنيه مالي قويتري دارند زمان بيشتري از كوره بهره ميگيرند. ماده سوخت كوره منحصرا چوب و بوته هاي بياباني ميبود وتامين سوخت آن بعهده كسي كه نوبت استفاده از كوره داشته واگذار ميشده است.
اكنون سازمان صنايع دستي ، رنگ مورد احتياج سفالگران را تأمين ميكند. رنگهايي كه حاليه براي آرايش سفالينهها استفاده ميشود كلا شيميايي است كه شامل رنگهاي آبي و سبز و سياه وقرمز ميباشد
نامهاي نقشهاي سفالينه ها
نام نقشهايي كه روي سفالها ترسيم ميشود چنين است
نقش ماهي 2- خورشيد خانم 3- مرغك يا چغورگ 4-چيت 5-كمر 6-زلف عروس 7- كوه دار 8- طاق نصرت 9-تاج 10-محرماتي ساده و غير ساده 11-كوهگ 12-پيچ دوقلمه 13-سوزني 14-چاديشوگ (چادرشبي) 15-پنجه فرسي 16-لوزي 17- كرماني 18-مشهدي 19-قندي يا قندگ 20-كله قوچي 21-خانيوگ 22-تخته اي و كنده تخته اي 23-بازوبندي 24- اسب سوار و نقشهايي كه سازمان صنايع دستي سفارش ميدهد عبارتند از: ماهي ،خورشيد خانم ،چيت ،مرغگ یا گنجشك
محصولاتي كه در گذشتههاي دور توليد ميشده ودر حال حاضر تقريبا از مدار توليد كارگاههاي سفالسازي ميبد خارج شده عبارتند از: چراغ پا، نفتدان ،چراغ گلي ،ناودان ،سنگ منقل ،دواتدان ،قالب قند ،كاسه جوه (جام) براي نورگير سقف حمام ،انواع سوتكهاي سفالين به اشكال گاو، مرغ و ...، حقه بافور، ديگ ،قوري ،ناو براي راه آب و بسياري ديگر
.
محصولاتي كه اكنون كمابيش توليد ميشوند عبارتند از: كشك ساب ،تغار ،قلك (كل دونگ) ،انواع خمره (دوره)، ليوان ،شمعدان و گلدانهاي ساده وبا لعاب ونيز انواع و اقسام آبدان ،كاسه و بشقابها، كوزه قليان . نيز انواع كوزه آب
كوزه كه شكل ساده سفال است همچنان در ميبد رقم عمده اي ازتوليد سفال را داراست. كوزه يا سبو هنوز درفرهنگ مردم جاي پاي محكمي دارد.
ضرب المثلهاي "نه آب بياور ، نه كوزه بشكن"،"كوزه گر در كوزه شكسته آب ميخورد"،"اگر دركوزه آب باشد نم (نوج) پس ميدهد"نمونههايي برجسته ازنقش كوزه در زندگي است.
انواع سفال ميبد كماكان به بسياري از شهرهاي ايران منجمله :تهران ،زاهدان ،كرمان و جيرفت صادر ميشود
http://howzeh-meybod.ir/main/fa/sofal
سفال پزی شاید اولین هنر و صنعت بشریت باشد
متأسفانه توجه شایان به این هنرسخت و قدیمی ایران نمیشود و این سیاست بایس تغییر یابد
به جای کالاهای وارداتی که جز بیکار کردن هزار ایرانی برای ما بهره ای نمی آورد بایس به حفظ و گسترش این هنر دستی توجه کرد
بهترین کارذکر این هنر در بخش فرهنگی قانون اساسی جدید و موظف شدن دولت به حفظ و گسترش آن است
http://www.majidbahrambeiguy.at/gallery-galerie-galerie-negar-xane/34.html
34 نگاه کن
مجید بهرام بیگی