پانینی (به انگلیسی: Paini) (قرن چهارم پیش از میلاد) یکی از زبانشناسان هندی است که دستور کاملی برای زبان سانسکریت تدوین کرده است. این دستور به مطالعه زبان گفتاری سانسکریت متداول در زمان خود او اختصاص یافته است و برای دورهای بیش از دو هزار سال الگوی اصلی دستورهایی بود که برای زبان سانسکریت نگاشته شدهاند.
فردینان دو سوسور (زاده ۱۸۵۷ درگذشته ۱۹۱۳) زبانشناس سوئیسی، در شهر ژنو زاده شد. او پژوهشهای خود را به دو زبان فرانسه و آلمانی انجام میداد. او با نگرش به ساختار زبان به عنوان اصل بنیادین در زبانشناسی، آن را شاخهای از دانش عمومی دانست. عموماً سوسور را پدر زبانشناسی قرن بیستم میدانند.
نظریه سوسور
اثر اصلی او به نام دروسی در زبانشناسی عمومی در سال ۱۹۱۶ و پس از مرگ بهوسیله شارل بالی و آلبرت سشهای برپایه یادداشتهای سر کلاس درس به چاپ رسید. این کتاب خیلی زود به منبع مهمی برای زبانشناسان ساختارگرا سدهٔ بیستم تبدیل شد.
سوسور بر خلاف زبانشناسان پیش از خود که بیشتر از دید تاریخی یا به عبارتی درزمانی (diachronic) به بررسی زبانشناسی میپرداختند تمرکز خود را بر جنبهٔ همزمان آن میگذاشت، به بیان دیگر ساختار زبان را در بازهای از زمان میسنجید.
او فرایند گفتگو را ساخته شده از دو بخش روانشناسانه و فیزیکی میداند، ولی ساختار زبان را در ارتباط با پارهای از بخش روانشناسی میشناسد که پیوند میان الگوی آوایی و معنا در اندیشهٔ آدمی است. نشانهشناسی او از همین پیوند ریشه میگیرد. اندیشههای او در رابطه با نشانه و ساختار از سوی ساختارگرایان، پساساختارگرایان و ساختارشکنان مورد توجه قرار میگیرد.
منابع
- Saussure's view of the value of diachrony
- J.R.Firth and the "Cours de linguistique generale"
- Hearing Heidegger and Saussure
- Course in General Linguistics
سِر ویلیام جونز (۶ مهر ۱۱۲۵ - ۷ اردیبهشت ۱۱۷۳/۲۸ سپتامبر ۱۷۴۶ - ۲۷ آوریل ۱۷۹۴) زبانشناس، ادیب و خاورشناس انگلیسی بود. جونز نخستین کسی بود که خانوادهٔ زبانهای هندواروپایی را کشف کرد و متوجهٔ خویشاوندی زبان فارسی با زبانهای اروپایی شد. او به زبانهای انگلیسی، یونانی، لاتینی، چینی، سانسکریت، عربی، فارسی، پرتغالی، اسپانیایی، ایتالیایی و ... تسلط داشت و این موضوع علاقهٔ شدید او را به فراگیری زبانهای گوناگون و کشف رابطهٔ میان آنها نشان میدهد. او به دلیل علاقهٔ فراوانش به ادبیات و شاعران ایران، به جونز ایرانی ملقب شده بود.
ویلیام جونز در ۲۵ سالگی در خواندن و نوشتن و سخن گفتن به فارسی مهارت پیدا کرد و در همین سن زبانهای یونانی و لاتینی را هم فرا گرفت. کشف خویشاوندی میان زبانهای ایرانی و زبانهای ژرمنی سبب شد تا تصور اشتباه سامی بودن زبان فارسی، آن هم به دلیل شباهت در رسمالخط به یک سو نهاده شود و فارسی و آلمانی دو زبان خویشاوند محسوب گردند. او همچنین با همراهی چند تن از خاورشناسان انگلیسی، انجمن آسیایی بنگاله را که یکی از بزرگترین انجمنهای علمی و ادبی جهان است بنیان نهاد. کتابخانه آن دارای هزاران کتاب چاپی و خطی به زبانهای فارسی، عربی، هندی، سانسکریت و انگلیسی است.
جونز شاعری خوش ذوق بود و در منظومهسرایی به زبان فرانسوی، انگلیسی و لاتینی استعدادی فراوان داشت. از فعالیتهای جونز در اینباره، باید به ترجمهٔ سیزده غزل حافظ به فرانسوی و انگلیسی برای نخستین بار اشاره کرد. ترجمه ابیاتی از مثنوی مولوی به شعر انگلیسی، ترجمه ابیاتی از خمسه نظامی به شعر انگلیسی و ترجمه اشعاری از فردوسی به لاتینی از دیگر تألیفات اوست.
ویلیام جونز عقیده داشت که شاعران فارسی همتای شاعران یونان به شمار میآیند. در سال ۱۱۹۱ خ. دانشگاههای کمبریج و ماساچوست، در مجموعههایی با عنوان "شرحی کوتاه در تاریخ ادب کهن" به ناچار ادعای ویلیام جونز را پذیرفتند. از آن پس تنی چند، آگاهی یا فرصت کافی به دست آوردند تا درستی عقیده سر ویلیام جونز را بیازمایند.
ترجمهٔ «تاریخ نادر شاه افشار» در سال ۱۱۴۵ خورشیدی با نگارش میرزا مهدی خان استرآبادی، منشی مخصوص نادرشاه، توسط جونز به فرانسوی شهرت جهانی یافت. در سال ۱۱۵۰ سر ویلیام جونز، که خود عاشق زبان فارسی بود، برای نشر این زبان تلاش بسیار کرد و کتابی با نام «دستور زبان فارسی» تألیف کرد که بسیار مورد توجه و بهرهبرداری قرار گرفت؛ بهطوری که شیفتگان زبان فارسی از این کتاب بهعنوان مـأخذ معتبری استفاده میکردند. در این کتاب، شعرهایی از شاعران فارسیگو از جمله سعدی نیز ترجمه شده بود.
منابع
ابولقاسمی، محسن، تاریخ زبان فارسی، سازمان سمت، ۱۳۷۳.
- ابولقاسمی، محسن، تاریخ زبان فارسی، سازمان سمت، ۱۳۷۳. (ص ۷-۶)
- دانشنامهٔ آریانا
- خبرگزاری کتاب ایران
- رایزنی فرهنگی ایران در ایروان
====================================================
ویلم ماتسیوس (۱۸۸۲ - ۱۹۴۵) زبانشناس چکتبار و استاد زبان انگلیسی دانشگاه پراگ بود. او یکی از پایهگذاران مکتب زبانشناسی پراگ به حساب میآید.
ساخت اطلاعی جمله
ماتسیوس به بررسی نمای نقشی جمله (Functional Sentence Perspective) پرداخت و مفاهیم مرتبط با آن یعنی مبتدا (theme) و خبر (rheme) را معرفی کرد. از این نظر، او پایهگذار زبانشناسی متن به حساب میآید. نمای نقشی جمله به معنی کارکرد جمله در گستره آن نوع متن زبانی یا بافت غیرزبانی است که جمله مورد نظر بخشی از آن به شمار میرود.
===================================================
آورام نوآم چامسکی (۷ دسامبر ۱۹۲۸ در فیلادلفیا، پنسیلوانیا) زبانشناس، فیلسوف آنارشیست و نظریهپرداز آمریکایی است. از او به عنوان پدر زبانشناسی مدرن یاد میشود. نظریه معروف وی دستور زایشی-گشتاری است که در دهه ۶۰ میلادی انقلابی در زبانشناسی معاصر ایجاد کرد. تا پیش از نظریات وی از ماهیت زبان و چگونگی یادگیری زبان توسط انسان درک درستی وجود نداشت. مقالات و کتابهای نوام چامسکی آغازگر پژوهشهای نوینی در عرصه روانشناسی زبان گردید.
وی استاد بازنشسته دپارتمان فلسفه و زبانشناسی موسسه تکنولوژی ماساچوست آمریکا است.
زندگی و تحصیلات
نوام چامسکی در ۷ دسامبر ۱۹۲۸ از پدرومادری یهودی در فیلادلفیای آمریکا متولد شد. پدرش، ویلیام چامسکی یک روسی یهودی تبار بود که از روسیه به آمریکا مهاجرت کرده بود. او آموزگار زبان عبری بود و کتابی درسی در زمینه دستور زبان یهودی دوران میانه به چاپ رسانده بود. در دسامبر ۱۹۴۹ با کارول چامسکی، که خود استاد دانشگاه هاروارد بود ازدواج کرد و از او دو فرزند دارد. او در دوران کارشناسی، سخت تحت تاثیر زلینگ هریس، استاد زبانشناسی دانشگاه پنسیلوانیا، بود.
چامسکی در خلال تحصیل در دانشگاه پنسیلوانیا، کتاب روش هایی در زبان شناسی ساختاری، اثر استادش زلیگ هریس، را بازخوانی و تحشیه کرد و در عین حال به دیدگاههای سیاسی هریس گرایش یافت. گرایش چامسکی به دیدگاه های سیاسی هریس، خود انگیزه ای شد که رشته زبان شناسی را برای ادامه تحصیلات خود برگزیند.از سال ۱۹۵۵ در موسسه تکنولوژی ماساچوست (MIT) به عنوان استاد زبانشناسی مشغول به تدریس شد. چامسکی در سال ۱۹۷۶ در موسسه تکنولوژی ماساچوست به مقام استادی رسید.
زبانشناسی
نظریه معروف وی دستور زایشی است که در دهه ۶۰ میلادی انقلابی در زبانشناسی معاصر ایجاد کرد. وی همچنین کتابهای متعددی درباره ذهن و زبان و مغز و زبان نوشتهاست. در واقع چامسکی در بررسیهای خود نشان داد که با بررسی نظام زبانی افراد میتوان نتایج روانشناختی به دست آورد.
وی نوشتههای متعددی نیز در زمینه علوم رایانه دارد. که در زمینهی کامپیلرها نظریات او مورد توجه است.
نظریات چامسکی انقلابی در رشته زبانشناسی به وجود آوردند. او معتقد است اصول و خصوصیات زبان در انسان ذاتی و «به طور ارثی برنامهریزی شده» است و محیط پیرامون کودک تنها نقش محرک را برای یادگیری زبان مادری ایفا میکند. کودک مجموعه محدودی از اطلاعات را از محیط زبانی خویش میگیرد و خود قادر است ترکیبات جدیدی بسازد. نظریهپردازان پیشتر معتقد بودند زبان مادری تنها از راه شنیدن گفتار اطرافیان و به صورت اکتسابی وارد مغز کودک میشود. از گفتههای اوست که:«زبان آیینه فکر است». در اصل این ایده که زبان میتواند بازتاب دهندهٔ تمام نمایی از شخصیت و حالات درونی شخص باشد، ایده چامسکی است.
آثار زبانشناسی
- ساختارهای نحوی، (ترجمه احمد سمیعی گیلانی)
- جنبههایی از نظریه نحو
- زبانشناسی دکارتی: فصلی از تاریخ تفکر عقلگرا - ترجمه احمد طاهریان، انتشارات هرمس (۱۳۷۷)
- زبان و اندیشه - ترجمه کوروش صفوی انتشارات هرمس(۱۳۷۹)
- دانش زبان: ماهیت، منشاء و کاربرد آن - ترجمه علی درزی (۱۳۸۰) نشر نی
- کنترل رسانهها، عبدالرضا شاه محمدی - انتشارات فکرت ۱۳۸۱
=======================================
ويلهـلم ون هومـبولت ( Wilhelm von Humboldt)
زماني از دنيا رفت كه مشغول تهيه بزرگترين اثرش در مورد زبان «كاوي باستاني» بود و فقط مقدمه آن با عنوان «ناهمگوني زبانها و تاثير تکامل فكري انسانها» در سال 1836 به چاپ رسيد.
فردريک ويلهلم هومبولت 22 ژوئن 1767 در پوتسدام آلمان به دنيا آمد. او فقط زبانشناس نبود. اما در هر سمتي كه بود بهترين بود. مدتي وزير آموزش و پرورش کشور پروس (واقع در کشور آلمان فعلي) بود و نظام آموزش پروسي را که در آمريکا و ژاپن استفاده ميشد، طراحي کرد. به عنوان يک فيلسوف، از مدافعان آزادي در عصر روشنگري بود و افکارش خيلي سريع در کشورهاي انگليسي زبان رواج يافت. او بر نقش آزادي در رشد شخصيت انسانها اصرار داشت. ديپلمات موفقي نيز محسوب میشد. وزير آموزش كشور پروس، سفير در وين و يکي از امضاکنندگان قرارداد صلح در پاريس بود و به اتحاد استراليا با پروس و روسيه عليه فرانسه در دوره جنگهاي ناپلئوني کمک شاياني کرد. هومبولت موسس دانشگاه هومبولت بود و گوته و شيلر از دوستان نزديک او به شمار میآمدند.
برادر کوچکترش هم، الکساندر ون هومبولت، طبيعتشناس و دانشمند بزرگي محسوب میشد.
هومبولت به عنوان يك زبانشناس نقش بسيار موثري در پيشرفت فلسفه زبان داشت. همانگونه كه دكتر مهدي مشکوهالديني در كتاب «سير زبانشناسي» اشاره كرده است:
«به عقيده هومبولت، زبانها از نظر ويژگيهاي ساختاري عمومي، وجوه اشتراك زيادي دارند و به عبارت ديگر قالب زبانها يكي است.
او زبان را ابتدا وسيله تفكر و حديث نفس دانسته است. به اعتقاد او زبان را نبايد صرفا به عنوان وسيلهاي براي ايجاد ارتباط تلقي كرد بلكه نفس ارتباطي و عملي آن را بايد فرعي و ثانويه دانست.
اصل مهمي که مورد توجه هومبولت بود و ميکوشيد تا در بررسيهاي گستردهاش درباره زبانشناسي و زبانهاي گوناگون توضيح دهد، جنبه زاياي زبان بود که بر پايه آن هر سخنگوي زبان با در اختيار داشتن امکانات محدود دستوري و واژگاني میتواند تمامي نيازهاي ارتباطي خود را که در جامعه ممکن است با آن روبرو شود، برآورده سازد.»
هومبولت انديشمندي اصيل در زبانشناسي همگاني بود. او ميان دو گونه بررسي زبان يعني همزماني و درزماني تمايز قائل شد و در بررسيهايش، در جستجوي حقايق زبانشناسي همگاني بود. هرچند که او بر اهميت زبان سانسکريت و نيز زبانشناسي تاريخي و تطبيقي هندواروپايي که ويژگي زمان او يعني سده نوزدهم بود و همچنان گسترش مييافت نيز، آگاهي داشت.
هومبولت نخستين کتاب بزرگ درباره زبانشناسي همگاني که رسالهاي در زمينه انواع زبان انسان بود را نگاشت.
هرچند هومبولت توانايي زباني ذهن را جهاني و همگاني ميداند، ولي تاکيد ميکند که خاص بودن هر زبان از ويژگيهاي خاص گروهي که به آن صحبت ميکنند ناشي ميشود. او عقيده دارد که زبان و فکر هر گروه از مردم که به زبان خاصي صحبت ميکنند، از يکديگر جداييناپذيرست و حتي او از اين هم فراتر ميرود و اظهار ميدارد که زبان هر قوم روح آنان و روح آنان زبانشان است.
كتابهايي كه به قلم ويلهلم هومبولت نوشته شده است:
سقراط و پلاتو در مورد جهان
طرحي در جامعهشناسي تطبيقي
قرن هجدهم
تحقيقاتي درباره ساکنين اوليه اسپانيا با کمک زبان باسک
درباره نوشتار و رابطه آن با گفتار
درباره زبانهاي کشورهاي درياي جنوب
با شيلر و راه تکامل روحي
ناهمگوني زبانها و تاثير تکامل فكري انسانها
از نسترن صادقی
==============================
(Leonard Bloomfield)
در اول آوريل 1887 - لئونارد بلومفيلد
در شيكاگو به دنيا آمد. او از خانواده موفق و سرشناسي بود. عمهاش «فني بلومفيلد زيسلر» پيانيست معروف و
عمويش «موريس بلومفيلد» هم زبانشناس بود. موريس بلومفيلد استاد زبان سانسكريت و زبانشناسي تطبيقي دانشگاه جان هاپكينز بود
بلومفيلد در نوزده سالگي از كالج هاروارد فارغالتحصيل شد و دو سال در دانشگاه ويسكانسين به كار مشغول شد و در همانجا زبان آلماني را فرا گرفت. علاقه او به زبانشناسي به خاطر علاقه او به ادوارد پاروسوخ، زبانشناس تاريخي گروه آلماني آن دانشگاه بود. در سال 1909 مدرك دكتراي خود را از دانشگاه شيكاگو دريافت كرد. او بيشتر وفتش را به توصيف و تطبيق زبانهاي ژرمنيك گذراند. در دانشگاه اوهايو به عنوان استاديار گروه زبان آلماني انتخاب شد. 7 سال در اين مقام بود و بعد در دانشگاه شيكاگو به عنوان مدير گروه آلماني انتخاب و از 1921 تا 1923 به تدريس مشغول شد.
در سالهاي 1913 تا 1914 در لايپزيك و آلمان در كنار نودستورياني مانند «آگوست لسكين» و «كارل بروگمان» به تحقيق پرداخت. همچنين از نظريات «فردينان دو سوسور» در مورد ساخت زبان بهره ميجست.
لئونارد بلومفيلد يكي از موسسان انجمن زبانشناسي آمريكا در سال 1924 بود. او در سالهاي 1924 تا 1927 استاد زبانشناسي ژرمنيك دانشگاه شيكاگو بود و بعد به دانشگاه يل رفت.
وي در 18 آوريل 1949 در كانيكات چشم از جهان فرو بست.
بلومفيلد شش اثر اصلي در دوران زندگيش داشته است و هر يك به نوبه خود تاثيري در تاريخ زبانشناسي داشته است.
كتاب «مقدمهاي بر مطالعه زبان » كه در سال 1914 به چاپ رسيده است، به جنبه عمومي زبان ميپردازد.
پس از آن، بلومفيلد به دستور زبانهاي مختلف پرداخت و نتيجه تحقيقاتش در زبان تگالاگ ( يكي از زبانهاي مالايي) را در كتاب «تحليل دستوري متون تگالاگ» در سال 1917 جمع آوري كرد.
«متون منوميني » در سال 1928 منتشر شد و از آن دسته كتابهايي بود كه كمتر مورد توجه قرار گرفت.
بلومفيلد كه به توصيف زبانها علاقمند بود و به صورت علمي آنها را بررسي ميكرد، شاهكار حودش را با نام «زبان» درسال 1933منتشر كرد. اين كتاب تاثير بسياري بر ديگر زبانشناسان داشت. تا همين اواخر نيز بيشتر زبانشناسان آمريكا به نوعي خود را از شاگردان او ميدانستند چه تحت تعليم او بودهاند و چه نبودهاند. بسياري از فعاليتهاي زبانشناسي آمريكا برگرفته از نظرات بلومفيلدي است.
پس ازآن، لئونارد، رو به دستور آورد و مطالعات او منجر به چاپ كتاب «واكههاي تكيهبر در انگليسي آمريكايي » درسال 1935 شد.
كتاب ديگر مهم بلومفيلد، «جنبه زبانشناحتي علم » در سال 1939 منتشر شد كه به جنبه عمومي زبان و علم ميپرداخت ولي به انداره «زبان » معروف نشد.
كتابهاي ديگري از بلومفيلد باقي مانده بود كه پس از مرگش توسط چالز هاكت (زبانشناس) منتشر شد كه عبارتند از:
• زبان آبيجواي شرقي – 1956
• زبان منوميني – 1962
از نسترن صادقی
========================
اتو يسپرسن
(Otto Jespersen)
در 16 جولاي 1860 در ژوتلند دانمارك به دنيا ميآيد. وي در دانشگاه كپنهاك موفق به كسب مدرك در زبانهاي انگليسي، فرانسه و لاتين ميشود. سپس براي تحصيل در رشته زبانشناسي در دانشگاه آكسفورد عازم انگليس ميشود.
از 1893 تدريس در دانشگاه كپنهاك را آغاز ميكند و به مدت 32 سال به تدريس زبان انگليسي ميپردازد تا به بازنشستگي ميرسد.
نظريه معروف يسپرسن با نام «مراتب» در زبان دانماركي در 1913 ارائه شده است.
وي در مدت حياتش، چندينبار به عنوان سخنران ميهمان به امريكا دعوت شد و در همين ايام فرصت آن را يافت تا سيستم آموزشي آن كشور را مورد مطالعه قرار دهد.
در 78 سالگي بيوگرافي خود را به نگارش در ميآورد. اين كتاب 50 سال بعد در سال 1995 به انگليسي ترجمه ميشود.
كتاب «ساختار زبان انگليسي» نوشته يسپرسن كه نگاهي جامع به زبان انگليسي از ديدگاه يك غير بومي دارد، پس از گذشت 60 سال از مرگش و قريب به صد سال از اولين چاپ آن، همچنان تجديد چاپ ميشود.
او در 30 آوريل 1943 در سن 83 سالگي در روسكيلده دانمارك چشم از جهان فرو بست
بسياري از ما، دانشجويان زبانشناسي در همان بدو ورود درگير نظريههاي چامسكي ميشويم.
بسياري از ما، كه زبان را به صورت آكادميك دنبال ميكنيم، حتما با نشانههاي فونتيك جدول IPA آشنا ميشويم.
بسياري از ما، حتما اسم زبان اسپرانتو را شنيدهايم و لودويك زامنهوف را بارها بخاطر ايجاد اين زبان و نيت انسانيش تحسين كردهايم.
اما حتما خيلي از ما نميدانيم كه مفهوم «زبان دروني» چامسكي در دستور زايشي همان است كه يسپرسن در نيمه اول قرن بيستم تحت عنوان «مفهوم ساخت» آورده بود.
و شايد ندانيم كه پاول پسي، زبانشناس فرانسوي، به همراهي عدهاي زبانشناس ديگر از جمله يسپرسن در سال 1886 انجمن بينالمللي آواشناسي«IPA» را تاسيس كرد.
و شايد ندانيم كه بجز اسپرانتو، زبان نوويال هم يك زبان ساختگي است و آفريننده آن كسي نيست جز يسپرسن. هر چند در ايران اين زبان و پديدآورنده آن شناخته شده نيست. او همواره از طرفداران زبانهاي ساختگي بوده است و در سال 1928 اين زبان را با هدف استفاده به عنوان يك زبان بينالمللي كمكي ايجاد كرد.
در اين مدت خدمات برجستهاي در پيشبرد و شكلگيري نظريههاي جديد زبانشناسي، آواشناسي و دستور زبان ارائه كرد. همچنين تحول بزرگي در آموزش زبان در اروپا پديد آورد. تاليفات بسيار او نشانگر اين واقعيت است؛ هرچند در ايران مورد بيمهري واقع شده است:
• توليد آواهاي گفتار - 1889
• شكلگيري زبان - 1894
• ساخت زبان انگليسي - 1905
• دستور زبان انگيسي مدرن - 1909
• زبان - 1922
• فلسفه دستور زبان - 1924
• زبان بينالمللي - 1928
• فرهنگ نوويال - 1930
• نحو تجزيهگرا - 1937
• زندگينامه خود نوشت – 1938
منبع: ایبنا. نسترن صادقی
=============================
ادوارد ساپير
زبانشناسي و مردمشناسي در هم آميخت
«زبان وسيلهاي براي بيان عقايد نيست، بلكه شكلدهنده عقايد است. جهان تا حدي ساخته و پرداخته زبان ماست.» اينها نظريات ساپير، زبانشناس معروف آمريكايی است. فردا همزمان با بیست و شش ژانویه، صد و بیست و پنجمین زادروز اوست و "ایبنا" نگاهی دارد به مهمترین آرا و آثارش.\
خبرگزاري كتاب ايران (ايبنا): ادوارد ساپير، مردمشناس و زبانشناس، ۲۶ ژانويه سال ۱۸۸۴ در لوننبرگ آلمان به دنيا آمد و در پنج سالگي به آمريكا مهاجرت كرد.
مدرك كارشناسي و كارشناسي ارشدش را در رشته زبانشناسي تاريخي آلماني دريافت كرد و تحصيلات دكترايش را سال ۱۹۰۹ در رشته مردمشناسي از دانشگاه كلمبيا به پايان رساند. در همانجا بود كه با فرانس بوآس آشنا شد و بوآس مشوقش شد براي انجام تحقيقات ساپير در زبانهاي بومي آمريكاييها.
ساپير با كمكهاي بوآس به بررسي زبان در حال انقراض «يانا» از زبانهاي شمال كاليفرنيا پرداخت
مدتي در دانشگاه كاليفرنيا و پنسيلوانيا تدريس كرد. بين سالهاي ۱۹۱۰ تا ۱۹۲۵، به مديريت بخش مردمشناسي موزه ملي كانادا منصوب شد و تا هنگام مرگش به تدريس در دانشگاه شيكاگو و يل پرداخت.
وي يكي از پيشگامان زبانشناسي ساختاري آمريكا و از تاثيرگذارترين شخصيتها در چندين مكتب زبانشناسي بود. مطالعات ساپير هم در زبانها بود و هم در رفتارگرايي فرهنگي و شكلگيري شخصيت. ساپير اعتقاد داشت كه زبان، درك انسان را ميسازد. او به ارتباطات ميان شخصيت، گفتار و رفتار اجتماعي ميپرداخت. او يكي از نخستين دانشمنداني بود كه به رابطه ميان مطالعات زباني و انسانشناسي پي برد.
او در مدت رندگياش، شاگردان بسياري را آموزش داد. برخي از شاگردان معروف او كه خود دانشمندان بزرگي شدند، مجموعه مقالات خود را كه بر اساس مطالعات او نوشته بودند، جمعآوري كردند و در كتابي با عنوان «فرهنگ، زبان و شخصيت» به چاپ رساندند و به او تقديم كردند.
«بنجامين ورف» هم از شاگردات او بود كه از برخي پيشنهادات ساپير در مورد تاثير زبان بر تفكر افراد استقبال كرد و به مطالعه در آنها پرداخت و در دوره بيماري ساپير، به جاي او به تدريس در كلاسهايش پرداخت و از همينجا، نظريه مشتركش با بنجامين ورف شكل گرفت.
نظربه ساپير – ورف ميگويد: زبان بر چگونگي درك افراد از واقعيت تاثير ميگذارد. به زبان ساده، محتواي زبان با محتواي فرهنگ در ارتباط است و ساختاز زبان به ساختار فرهنگ وابسته. زبان در حيات آدمي تاثيري ژزف و فراگير دارد.
ساپير به بررسی رابطه ادبيات با زبانشناسي ميپرداخت و به موسیقي از چشمانداز زبانشناسي نگاه ميكرد. او مردمشناسي و روانشناسي را از رهگذر همين علم مرور كرد.
او معتقد بود: هيچچيز در زبان ثابت نيست. زبان هميشه در حال تغيير است و در نتيجه به همان اصطلاح «تغيير در زبان» ميرسد.
ساپير، زبان را مجموعهاي از نمادهاي دلبخواهي گفتاري كه بيانگر صورتهاي ذهني كه همان فكر يا معني است، تعريف ميكند. با اين حال هر چند كه او فكر و گفتار را بسيار به هم نزديك فرض ميكند، اما آنها را برابر نميداند.
او ميگويد: هر زبان دستور زبان خود را دارد و از اين لحاظ هيچ زباني نست به ديگري برتر نیست. او زبان را نظامي نمادین و همگون ميداند كه براي ارتباط و انديشيدن به كار ميرود.
ساپير، زبان را محصول فرهنگ و اجتماع ميداند كه بر پايه شالودههاي زيستي و روانشناختي نيز قرار دارد.
«زبان، درآمدي در مطالعه سخن گفتن» منتشر شده در سال ۱۹۲۱ يكي از مهمترين كتابهاي ساپير بوده و هست. این کتاب در سال ۱۳۷۶ به قلم علیمحمد حقشناس به فارسي برگزدانده شده.
ادوارد ساپير در ۴ فوريه ۱۹۳۹ به دنبال حمله قلبي در كانكتيكات از دنيا رفت.
برخي ديگر از آثار ساپير عبارتند از:
ريشهشناسي زبان سانسكريت ۱۹۰۷
متوني به زبان ويشرام ۱۹۰۹
متوني به زبان يانا ۱۹۱۰
تكرار اسم در زبان كوماكس ۱۹۱۵
زمان در فرهنگ بوميان آمريكا ۱۹۱۶
متوني به زبان نوكتا ۱۹۳۹
گزيده نوشتهها ۱۹۴۹
روانشناسي فرهنگ ۲۰۰۲
============================
ويتني در نورهامتون ايالت ماساچوست در 9 فوريه سال 1827 به دنيا آمد. 15 سالش بود كه وارد كالج شد و در سال 1845 فارغالتحصيل شد. او هم به تحصيلاتش ادامه ميداد و هم در بانك مشغول كار شد.
بعد از مدتي به برادرش در سازمان اكتشافات زمينشناسي پيوست. سه سال تمام در آلمان روي زبان سانسكريت مطالعه كرد و در آن رشته صاحب شهرت شد. سال 1857 در دانشگاه یيل استاد زبان سانسكريت شد و بعد تدريس زبانشناسي نيز به آن اضافه شد.
او در مدرسه علمي شيفيلد به تدريس زبانهاي نو پرداخت و در سال 1884 رياست انجمن اورينتال آمريكا شد.
از كارهاي ديگر ويتني، وبرايش 1864 ديكشنري وبستر است و پنج سال بعد موسس و اولين رئيس انجمن زبانشناسي آمريكا شد.
كتابهاي بسياري درباره زبان، كتابهاي درسي گرامر انگليسي، فرانسه، آلماني و سانسكريت نوشت. «دوره زبانشناسي عمومي» او بسيار معروف است.
اگرچه سالهاي آخر از ناراحتي قلبي رنج ميبرد؛ ولي همچنان تدوين ديكشنري سنتچري(century dictionary) را از سال 1889 تا 1891 به عهده داشت.
همسرش دختر سناتور امريكا بود. برادرش، پروفسور جوسيا وبتني بود و پسرش معاون دادستان كل آمريكا بود . نوهاش رياضيدان برجستهاي شد. او 7 ژوئن 1894 در نيوهاون كانتيكات از دنيا رفت.
آثار او عبارتند از
زبان و مطالعه زبان 1867
ماده و صورت در زبان 1872
داروينيسم و زبان 1874
زندگي و رشد زبان 1875
دستور زبان سانسكريت 1879
زبان و مطالعه آن 1880
اختلاط در زبان 1881
دستور زبان كاربردي فرانسه1887
ديكشنري سنتچري1889 – 1891
خواندن مقدماتي فرانسه1891
تاريخ دستور زبان سانسكريت
نوشته: نسترن صادقی
========================
كنت لي پايك(Kenneth Lee Pike )
نهم ژوئن 1912 در كانيكات آمريكا به دنيا آمد و دردانشگاه گوردون به تحصيل الهيات مسيحيت پرداخت و در سال1933 فارغالتحصيل شد.
پايك ابتدا بر آن بود در چين به عنوان مبلغ مذهبي خدمت كند ولي پذيرفته نشد. در نتيجه، تحصيلاتش را در موسسه سامر زبانشناسي(S.I.L) در دانشگاه اوكلاهاما ادامه داد، موسسهاي كه تمركز اصلي آن بررسي زبانهاي نانوشته و ترجمه انجيل به اين زبانها بود.
او تحصيلات دكترايش زير نظر «ادوارد ساپير» درسال1937 در دانشگاه ميشيگان به پايان برد. تحقيق او مستلزم زندگي در ميان مكستكسها (بوميان مكزيك) بود و همسرش «اِوِلين پايك» نيز خط نوشتاري اين زبان را ايجاد كرد.
پايك، پس از دريافت دكترا در سال1942، رئيس موسسه زبانشناسي سامر شد. در اين موسسه، ترجمه انجيل به زبانهاي نانوشته ادامه پيدا كرد و در سال1951 موفق شد «عهد جديد» انجيل به زبان «مكس تك» را منتشر كند. او تا 1979 رياست اين موسسه را به عهده داشت. همچنين، به مدت30 سال در دانشگاه ميشيگان به عنوان رئيس گروه زبانشناسي، استاد زبانشناسي و رييس موسسه زبان انگليسي خدمت كرد. وي از پيشگامان تدريس و آموزش زبان انگليسي بود و درنهايت استاد ممتاز بازنشسته شناخته شد.
شهرت پايك به ايجاد تمايز ميان آواشناسي و واجشناسي و «نظريه جايگاهي» است. پايك، گفتار را به عنوان رفتار زباني در مجموع رفتارهاي همگاني انسان كه به شكل رويدادهايي پياپي به وقوع ميپيوندد، در نظر گرفت و بر اين اساس، براي بررسي نقش اجتماعي گفتار، آن را به شكل مرتبط و يكپارچه با رفتار زباني مورد توجه قرار داد. او تجزيه، تحليل و توصيف ساخت دستوري زبان را بر پايه جايگاه ساختي تكواژها و چگونگي توزيع و كاربرد آنها در گفتار گسترش داد و از همين رو نظريه ساختارگرايي خود را «نظريه جايگاهي» ناميد.
بر پايه اين نظريه، در زنجير گفتار، هر تكواژ در يك جايگاه ساختي ويژه به كار ميرود. تكواژ كوچكترين واحد نحوي در ساخت دستوري زبان است كه با نقش دستوري خاص به كار ميرود.
دكتر كنت پايك 31 دسامبر 2000 در دالاس تگزاس از دنيا رفت.
برخي از آثار پايك عبارتند از
1- زبان در ارتباط با تئوري ساختار رفتار انساني 1960
2- واجشناسي 1967
3- آهنگ جمله در انگليسي آمريكايي 1945
4- نواخت در زبانهاي «تيبتو برمن» نپال 1970
5- تحليل ساختاري 1977
6- گزيده مقالات 1972
نوشته: نسترن صادقی
======================
آندره مارتینه، زبانشناسی نقش گرا
آندره مارتينه زبانشناس برجسته فرانسوي در 12 آوريل 1908 در ساوواي فرانسه به دنيا آمد. او از زبانشناسان نقشگرا به شمار ميآيد و پژوهشهاي بيشماري در اين مكتب انجام داده است. وي بيش از بيست كتاب در حوزههاي مختلف زبانشناسي به رشته تحرير درآورده است._
به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا) او از همان ابتدا در ساووا با پديده دوزبانگي آشنا و به مطالعات زباني علاقمند ميشود و تحصيلات دانشگاهي خود را در سربن به پايان ميرساند.
مارتينه به دنبال موفقيت در امتحان و يافتن صلاحيت تدريس رسمي در دبيرستانها و رشتههاي دانشگاهي، در سال 1937 موفق به دريافت دكتري دولتي از دانشكده ادبيات و علوم انساني دانشگاه پاريس ميشود
وي در 1928 با زبانشناسي عمومي از طريق كتاب «ماهيت، تحول و منشا زبان» نوشته يسپرسن دانماركي آشنا ميشود. سپس آشنايي با مكتب زبانشناسي پراگ، رومن ياكوبسن و نيكلاي تروبتسكوي او را بيشتر به زبانشناسي نزديك ميكند.
پاياننامه اصلي وي با عنوان «ريشههاي عاطفي همخوانهاي مشدد در زبانهاي ژرمني»، بعدها پايه و اساس كتاب «دگرگونيهاي آوايي» را در سال 1955 تشكيل ميدهد و پاياننامه ديگرش در خصوص «ساختار واجگاني واژه در زبان دانماركي» است. همسر اول آندره مارتينه دانماركي است و اقامت وي در دانمارك باعث آشنايي او با اين زبان ميشود و اين امر منجر به دوستي وي با لويي يلمزلف، زبانشناس دانماركي ميگردد.
مطالعات مارتينه حتي در دوره اسارتش توسط آلمانها در جنگ جهاني دوم نيز ادامه دارد. مارتينه در اين دوره با ارائه سوالاتي از افسران فرانسوي در اسارت، به نظام واجگاني زبان فرانسه دست مييابد و اين تحقيقش در سال 1945 منجر به نگارش كتاب «تلفظ فرانسه معاصر» ميشود.
وي پس از جنگ جهاني دوم و ازدواج با همسر دومش، ژان مارتينه كه نشانهشناس معروفي است، به امريكا مهاجرت ميكند و رياست گروه زبانشناسي دانشگاه كلمبيا را به عهده ميگيرد. در اين مدت او همچنين سردبيري مجله word را نيز عهدهدار ميشود. در 1955 به فرانسه برميگردد و استاد زبانشناسي عمومي در دانشگاه پاريس ميشود. مجله «زبانشناسي» را در 1965 تاسيس ميكند كه در آن نظريات نقشگراي زبانشناسي وي منعكس ميشود. مارتينه در سال 1977 با عنوان استاد ممتاز از دانشگاه رنهدكارت (يكي از 12 دانشگاه منشعب شده از دانشگاه پاريس) بازنشسته ميشود.
در 1988 اين دانشگاه هشتادمين سال تولد آندره را در عمارت سربن با حضور اساتيد بسياري از كشورهاي مختلف برگزار ميكند.
آندره مارتينه در 16 جولاي 1999 درسن 91 سالگي درگذشت.
كتاب «مباني زبانشناسي عمومي» برجستهترين كتاب مارتينه است كه به 19 زبان ترجمه است. ترجمه فارسي آن نيز توسط هرمز ميلانيان در 1380 به چاپ رسيده است.
برخي ديگر از آثار وي عبارتند از
• ديدي نقشگرا از زبان 1962
• زبانشناسي همزماني 1965
• جستاري چند در نحو نقشگرا 1975
• نقش و پويايي زبانها 1989
• خاطرات يك زبانشناس: زندگي در كنار زبانها 1993
• كليات نحو 1975
• تراز دگرگونيهاي آوايي 1955
• تحول زبانها و بازسازي آنها 1975
==============================
زليگ هريس
چامسكي و نظرياتش را همه ميشناسند، اما شايد همه ندانند كه زليگ هريس استاد چامسكي بود و مفهوم گشتار را او ابتدا معرفي كرده بود و چامسکی با استفاده از نظریات استادش توانست این مفاهیم را بهخوبی در نظریاتش جای دهد.
بیشتر كساني كه علاقمند به نقد ادبي هستند، اهميت تحليل گفتمان را اكنون ميدانند، ولي شايد ندانند كه اصطلاح «تحليل گفتمان» اصطلاحي بود كه هريس آن را اختراع كرد. آن هم در دورهاي كه بحث ترجمه ماشيني مطرح بود، يعني دهه 50 و اين انگيزه وجود داشت كه ماشيني اختراع شود كه بتواند متن را از يك زبان به زبان ديگر ترجمه كند و گروهي را به تجزيه و تحليل متن واداشت. آنها متن را توالي چند جمله يا زنجيره یي از جملات تعريف ميكردند. اما هريس اعتقاد داشت: "گفتمان، گفتار يا نوشتاری است به هم پیوسته که در سطحی فراتر از جمله ظاهر میشود."
هريس كسي بود كه با نخستين كتابهايش نظر ادوارد ساپير را بهخود جذب كرد، بهطوريكه او، هريس را جانشين فكري خود معرفي كرد.
همچنین هريس انديشههاي بلومفيلد را در توصيف زبانشناختي گسترش داد: "تحقيق در روالهاي كشف در واج و تكواژ برپايه خصوصيات توزيعي واحدها "
كتاب "روشهايي در زبانشناسي ساختاري" در سال 1951 بر اساس ساختارگرايي توصيفي نگاشته شد. اين كتاب او را به شهرت رساند.
او در 23 اكتبر 1909 در بالتا - اوكراين - به دنيا آمد و در 1913 در 4 سالگي با خانوادهاش به فيلادلفياي پنسيلوانيا رفت و دانشجوي دانشكده مطالعات شرقي شد و ليسانسش را در بيست و يك سالگي(1930) از دانشگاه پنسيلوانيا گرفت. دو سال بعد فوق ليسانس و دو سال بعد از آن دكتراي خود را دریافت كرد.
در 1931 تدريس را در همانجا آغاز کرد و تا جایی پيش رفت كه در 38 سالگي گروه زبانشناسي را تاسيس كرد،.
او نخستين كتابش را در 27 سالگي به رشته تحرير در آورده بود.
زليگ هريس در 82 سالگي در 22 مي 1992 از دنيا رفت.
دستور زبان فينيقي - 1936، از تكواژ تا گفتار - 1946، روشهايي در زبانشناسي ساختاري - 1951، ساختارهاي رياضي در زبان - 1968، مقاله هايي در زبانشناسي ساختاري و گشتاري - 1970 ، مقاله هايي در نحو - 1981 ، دستور زبان بر پايه اصول رياضي - 1982، زبان و اطلاعات - 1988، نظريه زبان و اطلاعات -1991 برخي از آثار وي به شمار می روند .
از نسترن صادقی سایت ایبنا